u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه
جمعه 84/4/10 ساعت 6:38 صبح فرمانده نیروی انتظامی : " از این پس محصولات تولیدیهای پوشاک کشور دارای شناسنامه می شوند " . خدا میدونه شاید شناسنامه لباس ایناهم مثل شناسنامه افغاناست این دنبهء پرسپولیسیه بعد مدتها مینویسم یک چیز مبهم هست که باید نوشت باید گفت
برای گفتنش دیوانه وار به طواف واژه هایم . با کدامین سراب فراموش کردیم حرمت آشنایی را. من از یک تلاطم حرف می زنم از یک تقدس کهنه بر می گردم من عاشق بودم آنگونه که خود شناختم من پرستیدن را به الماس نگاهش یافتم و با حضور آرامش خدا را. اسم گذاردم تا خطابش کنم تا بدانمش من با امتداد نا متناهی حضورش تمامی واژه های عشق را باور کردم اگر لحظه هایم با اوست و اگر نیست اهورایی و آسمانی میپرستمش. اگر چه پرستیدن من گناهی است به لرزش کوه. من از کلمه می سازم امتدادش می دهم بزرگش می کنم اما به او نمیرسم . انرژی تکاپو در وجودم سر می خورد و لحظات گذرانم خاموش می شوند همه چیز می رود حتی سایه ای که تو بودی و کذب شمردیش. من تمام واژه هایم را مفت فروختم. همین...قربونت برم مملیه تو ********************************** امروز یکی از متن های خودمو مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد :
دیگر حرفی برای گفتن نیست زمان تمامی لحظه هایم را باطل کرده و افکارم در بی سامانی و ابلهی غوطه ور است دیگر هوای مست شدن و خماری یک لذت در انتهای واژه هایم به هوای سرد و کذب بدل شده. سایه وار می چرخم و نمناک می سوزم. سیه چرده در یک حجم تاریک میگردم. می خواستم بفهمم هر آنچه گفتند اما با آنچه من می دانستم از کجا بود تا نا کجا!... دیگر نمی توانم بنویسم زمانی مینوشتم ولی حال به نوشته هایم می خندم واژه هایم تمام شده اند من کلامی تازه ندارم . نمی نویسم تا فقط خود در آتش التهاب همیشگی بسوزم وباقی آرامش یابند . همین... ********************************** گر سراغ عشق می خواهید بالشی سنگی است در ویرانه هایی گم رهروان خسته را مژده دروغ یکدم آسودن آه بیهودست مهرورزیدن با کسی بودن رنج بودن را به رنج دیگر آلودن راستی را چیست عشق آموختن حیله ای بر حیله های زندگی اندوختن سوختن ... ******************************** سلام اینو بخونید حتما خوشتون می یاد :
از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب شاید تومیخواهی مرا در کوچه ها امشب پشت ستون سایه ها زیر درخت شب می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب می دانم آری نیستی ـ اما نمی دانم بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب هرشب ترا بی جستجو می یافتم-اما نگذاشت بی خوابی بدست آرم ترا امشب ها...سایه ای دیدیم شبیهت نیست اما حیف ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب هرشب صدای پای تو می آ مد از هر چیز حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب گشتم تمام کوچه ها یک نفس هم نیست شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب طاقت نمی آرم تو که میدانی از دیشب باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب ای ماجرای شعر و شبهای جنون من اخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب ************************************** برخورد ما برحسب اتفاق
تماشایی است در او تلاش و کوشش مغرور ماندن است در من گریز گمشدن و اغتشاش گام... ********************** اگه عمو علی اکبر رئیس جمهور میشد رابطهء ایران با امریکا باز میشد باور کن بیا تهران و ببین؟؟؟ شعار ۹ سال پیش طرفداران هاشمی: مخالف هاشمی مخالف رهبراست . مخالف رهبری دشمن پیغمبراست . و شعار امروز طرفداران او:
سیاسته دیگه کاریش نمیشه کرد *************************************************** دختری از پسری پرسید که آیا اون رو قشنگ میدونه؟ پسر جواب داد نه. پرسید آیا دلش میخواد تا ابد با اون بمونه؟ گفت نه. سپس پرسید اگه ترکش کنه، گریه میکنه؟ و بار دیگه تکرار کرد نه. دختر خیلی ناراحت شد. وقتی خواست بره، در حالیکه اشک داشت از چهرهاش جاری میشد، پسربازوهاش روگرفت وگفت توقشنگ نیستی بلکه زیبایی. من نمیخوام تا ابد با تو باشم، من نیاز دارم که تا ابد با تو باشم و اگه تو بری من گریه نمیکنم، من میمیرم ************************************************* چه میکنه این مملی ؟؟؟
نوشته شده توسط: محمد دیوانه ******* ************ ********************************* ************ ******* i لیست کل یادداشت های این وبلاگ فقط واسه شما گلهای خودم ********************************* |
||||||||||||||||||||||||||||||||||
******************** :: درباره من ::
******************** :: لینک به وبلاگ :: ******************** :: آرشیو :: ******************** :: دوستان من :: ******************** :: وضعیت من در یاهو:: ******************** :: خبرنامه ::
******************** |
||||||||||||||||||||||||||||||||||