u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه
پنج شنبه 84/4/9 ساعت 10:0 عصر
*************************************************** اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر می گرده و نگات می کنه بدون براش مهمیاگه یکی رو دیدی که وقتی داری میوفتی بر می گرده و با عجله می یاد سمتت بدون براش عزیزی اگه یکی رو دیدی وقتی داری می خندی بر می گرده و نگات می کنه بدون واسش قشنگی اگه یکی رو دیدی وقتی داری گریه می کنی بر می گرده و باهات اشک میریزه بدون دوست داره اگه یکی رو دیدی وقتی داری با یکی دیگه حرف می زنی ترکت می کنه بدون عاشقته اگه یکی رو دیدی وقتی داری ترکش می کنی برات فقط سکوت می کنه بدون دیوونته اگه یکی رو دیدی که ازنبودنت داغون شده بدون براش همه چی بودی اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله بدون بدونه تو می میره اگه یکی رو دیدی که بعد رفتنت لباس سفید پوشیده بدون بدون تو مرده اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون واسه خاطر تو مرده.... چرا من کسی رو نمی بینم؟؟؟؟؟؟ ********************************************************** تولدم (بخونش) کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید:«میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟» خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتهام. او از تو نگهداری خواهد کرد.»اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.» خداوند لبخند زد «فرشته تو باریت آواز میخواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.» کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟» خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو ، زیباترین و شیرین ترین واژههایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.» کودک با ناراحتی گفت: «وقتی میخواهم با شما صحبت کنم ، چه کنم؟» اما خدا برای این سئوال هم پاسخی داشت: «فرشتهات، دستهایت را درکنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد میدهد که چگونه دعاکنی.» کودک سرش رابرگرداند وپرسید: «شنیدهام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی میکنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ » - «فرشتهات از تو محافظت خواهد کرد، حتی به قیمت جانش تمام شود.» کودک با نگرانی ادامه داد: «اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمیتوانم شما راببینم ، ناراحت خواهم بود.» خدواند لبخند زد و گفت: «فرشتهات همیشه درباره من با تو صحبت خواهدکرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه درکنار تو خواهم بود.» در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده میشد. کودک میدانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. و به آرامی یک سئوال دیگر از خداوند پرسید: «خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشتهام را به من بگویید.» خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: «نام فرشتهات اهمیتی ندارد. « میتوانی به راحتی او را مـــــادر صدا کنی .»و حالا آن کودک 18 بهار از عمرش را گذراند و تنها 15 بهارش را کنار فرشته ی مهربانش بود ********************************************************** اگر بعضی افراد بی منطق و خود محورند تو همواره آنها را ببخش اگر نسبت به دیگران مهربانی ولی آنها تورا به خودخواهی متهـــــم میکنند تو همواره مهربان باش . اگر فردی موفق هستی ولی در نهایت تعدادی دوست دروغین و تعدادی دشمن حقیقی بدست آوردی توهمواره بکوش تا موفق باشی . اگر صادق و یکرنگ هستی و ممکن است که دیگران فریبت دهند تو هموراه صادق و یکرنگ باش هر آنچه طی سالیان ساخته ای ممکن است کسی در لحظه ای ویران کند تو همواره بکوش تا بسازی. اگر به شادابی دست یابی ممکن است دیگران به تو حسادت ورزند تو همواره سعی کن شاد باشی .خوبیهای امروز تو ممکن است فـــــــردا فراموش شود تو همواره خوب باش بهترین چیزی را که درتوان داری به دنیا هدیه کن حتی اگر کوچک باشد همواره بهترین هارو هدیه کن در آخر در میابی هر آنچه هست میان تو و خـــــــــدای توست. نوشته شده توسط: محمد دیوانه ******* ************ ********************************* ************ ******* i لیست کل یادداشت های این وبلاگ فقط واسه شما گلهای خودم ********************************* |
|||||||||
******************** :: درباره من ::
******************** :: لینک به وبلاگ :: ******************** :: آرشیو :: ******************** :: دوستان من :: ******************** :: وضعیت من در یاهو:: ******************** :: خبرنامه ::
******************** |
|||||||||